![](/weblog/theme-desiner/38/8.png)
عشق عزیزم زهرا جونم
حرف اول : ( این حرف از اعماق وجودمه)
عجیب دلم برات تنگ شده!!!
حرف دوم :
یازده روزه که تورا ندیده ام ! نمیدونم با این زمان های طولانی چه کار کنم؟ دارم فکر میکنم آن زمان ها که تو بودی چقدر خوشبخت بودم، اما حالا.... من هستم و فرسنگ ها فاصله....
حرف سوم : ( باید هرجور شده احساس دلتنگی ام را از بین ببرم وگرنه...)
دارم فکر میکنم چقدر خوب است اگر همیشه – حتی الان که دارم از دلتنگی برای تو دیوانه میشوم – جنبه های مثبت یک پدیده را در نظر بگیرم.آره ، تو قشنگ ترین پدیده زندگی من بودی هستی و خواهی بود و تو تنها عشق واقعی زندگی من بوده ای...
حرف چهارم : ( میخواهم یک اعتراف کنم )
می دانم نیازی به اعتراف نیست. تو خودت از همان ابتدای دنیا به این حقیقت پی برده ای و اما اعتراف سبز من : فقط وقتی تو کنارم هستی، من خوشحال هستم. این را می گویند : عشق واقعی!
حرف آخر: ( خواهش میکنم این حرف را هیچ وقت فراموش نکن....)
هزار بار دوستت دارم!
نظرات شما عزیزان:
![](/weblog/theme-desiner/38/9.png)